تونوبرانه یک عمر انتظار منی

شاخه نبات و جیگرطلا

تونوبرانه یک عمر انتظار منی

شاخه نبات و جیگرطلا

من قول بودنشو به دلتنگیام داده بودم

امشب که سعی داشتم پستای وبلاگ بلاگفامو پیداکنم یه سر به اولین وبلاگی که عاشقانه های دوران دوری رو نوشتم زدم و رفتم به اونروزا

دوستای خوبی داشتم که رابطشون تو مایه های قضیه من بود نمیدونم چجوری شد که یهو دل کندم وبدون گذاشتن اثری کوچ کردم به این وبلاگ

اون دوستایی که خیلی صمیمی بودیم کم کم رفتن بخاطر تغییر رویه قضیه عاشقانه شون

تو وبلاگ قبلیم خیلی بچه تر بودم اینو خودم میدیدم 

الانم قبل خواب وبلاگمو نشون شاخه نبات دادم و پستای یک ماهمو خوندیم همش دلتنگی همش مکالمات چند ثانیه ای

یه جانوشته بودم من قول بودنشو به دلتنگیام داده بودم اونروزا خیلی احساسی تر مینوشتم

الان من به ارزوم رسیدم و بعداز1038شبوروز گریه من ماله شاخه نباتم شدم همش گذشت

..........

دوستان توقسمت درباره من متنی رو که یکسال پیش نوشته بودمو گذاشتم حتما بعدا اصلاح میشه

نظرات 5 + ارسال نظر
دخترک چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت 22:43

آها این سمت میفته

عجب

دخترک چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت 22:42

اسم کامنت دهنده ها نمیفته چرا
من خودمو گم میکنم

دقت کن یکم

دخترک چهارشنبه 31 تیر 1394 ساعت 00:42

اینطوری چه خاطراتی زنده میشه هاااااااا
پشتشم باز همینطور خاطره میاد تو ذهن آدم

حالا معلوم نیست 5سال دیگه که اینجارومیخونم تو چه مرحله ای باشم

نیلوفرجون دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 21:36 http://talkhoshirin2020.blog.ir

چه قشنگ.الان چه لذتی میبرین از این رسیدن،خیلی میچسبه ها. لحظاتتون همیشه عاشقانه

اره خیلی لذت بخشه
ممنونم
همچنین برای شما عزیزم

خانم آبی دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 12:16


سلام.. تبریک صمیمانه بابت به هم رسیدن و مهم تر از اون دونستن قدر لحظاتتون

سلام
ممنونم ابی خانوم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.